جدول عناوین
سه دیدگاه مختلف از نجات اپل که می توانست سرنوشت تکنولوژی را تغییر دهد

شاید در این مقاله بخشی از پیچیدگی های دنیای تجارت را بتوان به وضوح متوجه شد.
بیل گیتس در یک بزنگاه اقتصادی می توانست شاهد حذف رقیب دیرینه خود باشد، ولی برخلاف تصور رایج ، او با پذیرش هزینه هنگفتی به نجات اپل رفت و رقیب خود را سرپا نگه داشت.
اما چرا؟
بیل گیتس به فکر نجات اپل بود یا به فکر نجات خود؟
دیدگاه شماره یک : نجات مایکروسافت از تله قانون یا راه فراری به نام نجات اپل
در آگوست 1997 ، استیو جابز اعلامیه مهمی را اعلام کرد که روند آینده اپل را تغییر داد. وی از همکاری با بزرگترین رقیب اپل در آن زمان ، مایکروسافت ، خبر داد. بیل گیتس برای نجات اپل ، که آن زمان به عنوان اپل کامپیوتر شناخته می شد و در آستانه ورشکستگی بود .150 میلیون دلار سهام بدون رای اپل کامپیوتر را خریداری کرد و به اپل دسترسی آزاد را برای استفاده از مایکروسافت آفیس ، که در آن زمان اولین نرم افزار اصلی کاربران کامپیوتر بود ، در رایانه های شخصی Mac پیشنهاد کرد.
این حرکت تاریخی ، منجر به نجات اپل گردید . اما چرا بیل گیتس این کار را کرد؟
تاجر بی رحم یا کسی که نجات اپل را به عهده گرفت؟
امروزه بسیاری از مردم سراسر دنیا بیل گیتس را به سخاوت و انسان دوستی اش می شناسند ، اما در دهه 1990 اوضاع متفاوت بود .
شهرت بیل گیتس به عنوان یک تاجر بی رحم و بدون هیچ اصولی شناخته شده بود که برای موفقیت در این صنعت به انجام هر کاری علاقه مند است و رویکرد او کارساز هم بود . مایکروسافت در آن زمان چنان موفق شده بود که مورد توجه مقررات ضد انحصاری وزارت دادگستری آمریکا ( DOJ) قرار گرفت.
یک تهدید فوری
وزارت دادگستری از سال 1993 در حال آماده سازی پرونده ای طولانی علیه مایکروسافت بود. در سال 1998 ، وزارت دادگستری از مایکروسافت به دلیل نقض قانون شرمن ، قانونی که توانایی مجامع در جمع آوری انحصارها و از بین بردن رقابت را تنظیم می کند ، شکایت کرد.
وزارت دادگستری ادعا کرد که مایکروسافت در مدیریت فروش سیستم عامل و مرورگر وب Internet Explorer از انحصار خود در رایانه های شخصی اینتل سوء استفاده کرده است.
مسئله اصلی پرونده این بود که آیا مایکروسافت می تواند مرورگر وب Internet Explorer را با سیستم عامل ویندوز خود یک حلقه جدا شدنی کند؟
یک رویکرد انحصاری
باید بدانید که در آن زمان مرورگرهای وب رایگان نبودند . و مرورگرهایی مانند Netscape Navigator یا Opera باید از طریق اینترنت بارگیری می شدند یا در فروشگاه خریداری می شدند.
با این حال ، مایکروسافت قصد داشت تا مرورگر وب Internet Explorer خود را با سیستم عامل Windows همراه کند ، که به این معنی بود که هر کاربر ویندوز ، مرورگر Internet Explorer را در اختیار داشت و دیگر نیازی به بیرون رفتن و خرید یک مرورگر جدید احساس نمی شد . این حرکت باعث انحصار مطلق مایکروسافت می شد، زیرا سیستم عامل ویندوز تقریباً 90٪ از کل سهم بازار را تشکیل می داد.
یک پیروزی برای مایکروسافت با نجات اپل
بیل گیتس نمی خواست شرکتش در یک نبرد طولانی در دادگاه درهم شکسته شود.
بنابراین چه راهی بهتر برای نشان دادن اینکه مایکروسافت انحصار طلب نیست و در حال حمایت از رقابت است. در زمان جمع استشهاد وزارت دادگستری ، بیل گیتس با پاسخ های خود تا حد ممکن مبهم ماند. بیل آگاه بود که با حفظ رقابت یعنی نجات اپل، قبل ازدادگاه ، مایکروسافت نمی تواند به عنوان یک شرکت انحصاری شناخته شود. سه سال بعد، دادگستری پرونده را رها کرد و مایکروسافت کمترین هزینه را دراین زمینه پرداخت کرد.
سرنوشت خرید سهام پس از نجات اپل
پس از حل و فصل پرونده دادگستری ، بیل گیتس سهام بدون رأی در اپل را به سهام عادی تبدیل کرد. در مجموع گیتس با 18.2 میلیون سهام اپل را خریداری کرده بود که در سال 2003 فروخت.
به خاطر داشته باشید كه در سال 2003 قیمت سهام اپل هنوز بسیار پایین بود. بیل گیتس مقدار پول زیادی را از دست داد .
اپل از آن زمان تاکنون عملکرد بسیار خوبی داشته است که سهام آن در این مدت دو بار در 2005 و در 2007 با نسب های مختلف افزایش قیمت یافته است.
بنابراین 18.2 میلیون سهم ، امروز تقریباً 255 میلیون سهم خواهد بود. از سال 2019 ، قیمت سهام اپل تقریباً 165 دلار در هر قطعه است که ارزش این سهام بین 40 تا 50 میلیارد دلار تخمین زده می شود .
دیدگاه شماره دو : مایکروسافت ، اپل را به موش آزمایشگاهی برای به فروش رساندن برنامه های کاربردی خود تبدیل کرد و نتایج این تجربه را با نجات اپل تست نمود.
آیا همیشه متعجب بوده اید که چرا اپل در وهله اول به نجات نیاز داشت ؟ قبل از اینکه استیو جابز اپل را نجات دهد ، این بیل گیتس بود که نجات اپل را رقم زد.
مایکروسافت در سال 1997 با غیره منتظره ترین مشارکت ، اپل را از ورشکستگی حتمی نجات داد
اپل با فروش گوشی های تلفن،لپ تاپ های مک و سایر تجهیزات دیجیتال و مشتری مدار بودنش یکی از موفق ترین شرکت ها محسوب می شود که در سال 2018 به ارزش یک تریلیون دلار رسیده است. اما شاید هرگز iPod یا آیفون ندیده بودیم اگر یک میلیاردر خاص به نام بیل گیتس نبود و به نجات اپل نمی آمد.
قبل از اپل ، اپل کامپیوتر وجود داشت
ساعت ها را به اوت 1997 برگردانید ، زمانی که تلفن های بی سیم بسیار مطلوب و پرطرفدار بودند و اپل هنوز یک شرکت کامپیوتر با یک مدل تجاری ناموفق بود. این شرکت که در جهان به عنوان اپل کامپیوتر شناخته می شد ، در آستانه ورشکستگی قرار داشت ، اما توسط بزرگترین رقیب خود در آن زمان ، مایکروسافت نجات یافت.
یک مدل تجاری ناموفق
رایانه های اپل برای محبوبیت گسترده بسیار گران بودند و با وجود حاشیه ی سود خوب ، سهم اپل از بازار بسیار ناچیز بود. اپل از دادن مجوز استفاده از Mac OS خود به شرکت های دیگر خودداری کرد. حال ، چاره ای نبود جز اینکه به سراغ تنها بازیکن دیگر در سیستم عامل ، مایکروسافت برود.
در دهه 1990 کامپیوترها اساساً برای اهداف تجاری استفاده می شدند. ارزش اولیه این رایانه ها ، نرم افزاری بود که در اختیار داشتند.
تا سال 1997 مایکروسافت 90٪ سهم سرسام آور از بازار را در اختیار داشت . از این رو برای توسعه دهندگان نرم افزار ، تمرکز بر توسعه نرم افزار برای مایکروسافت بود و تنها مایکروسافت بود که یک معامله بسیار سودآور بود.
به بیان ساده ، آژانس های توسعه دهنده نرم افزار علاقه ای به صرف مبلغ مشابهی که برای مایکروسافت هزینه می کردند ، برای سایرین نداشتند زیرا بدون مایکروسافت آن ها حتی نمی توانستند تنها 8٪ از کل سهم بازار را پوشش دهند.
هیچ منطق تجارتی این را قبول نمی کرد.
در پایان ژوئیه 1997 ، ذخایر نقدی اپل برای گردش کار برای کمتر از 90 روز در بانک باقی مانده بود و ارزش این شرکت کمتر از 3 میلیارد دلار بود و تقریبا نجات اپل غیر ممکن به نظر می رسید.
مایکروسافت فرشته نجات اپل
در 6 آگوست 1997 ، وقتی استیو جابز اعلامیه ای داد که دنیای محاسبات را شوکه کرد ، همه چیز تغییر کرد . جابز از مشارکت با مایکروسافت خبر داد و در این اعلام ، دو مورد زیر را برای علاقه مندان مکینتاش روشن نمود .
1- مایکروسافت 150 میلیون دلار سهام اپل را به قیمت بازار خریداری کرد و این سهام بدون رأی بود .این بدان معنی بود که مایکروسافت اپل را به دست نمی آورد یا در مورد تصمیمات شرکت حرفی برای گفتن نداشت بلکه فقط بودجه آن را تأمین می کرد.
2- شرکت مایکروسافت ، برنامه مایکروسافت آفیس را برای مکینتاش ارائه می داد که به عنوان بخشی از یک تعهد 5 ساله برنامه ریزی شده بود.
این امر منجر به وضعیتی در دهه 1990 شد که هیچ کس رایانه ی اپل را بدون وجود مایکروسافت آفیس بر روی آن خریداری نمی کرد.
با این گام مهم ، بیل گیتس به نجات اپل آمد.
دیدگاه شماره سه : نجات اپل ، پُلی برای صدر نشینی مایکروسافت و تغییر چهره بیل گیتس
نجات اپل هم راه فراری برای مایکروسافت از تله قانون بود و هم یک راه برای ورود به بازار نرم افزارهای کاربردی و هم تغییر بیل گیتس از چهره ای منفور به فردی مهربان و دوست داشتنی
شکی نیست که رقابت بین مایکروسافت و اپل یکی از طولانی ترین رقابت ها در صنعت فناوری است.
بسیاری می دانند که هر دو شرکت در حال حاضر در یک بازار “میلیارد دلاری” هستند و از نظر محدودیت بازار و نفوذ ، دنیای فناوری را هدایت می کنند.
با این حال ، شاید بسیاری فراموش کرده باشند که چند سال قبل از حباب com. در سال 2000 ، اپل در تقلا و در آستانه ورشکستگی بود.
اپل به تازگی NeXT را در سال 1997 خریداری کرده بود (استیو جابز آن را تأسیس کرده بود) و جابز بار دیگر مدیرعامل شرکت سابق خود شد (بله ، جابز قبلاً از اپل اخراج شده بود). در آن زمان ، اپل تقریباً در حال ورشکستگی بود و جابز یک وظیفه مهم پیش رو داشت که احیا و نجات اپل از صفر بود.
این زمانی بود که او تصمیم گرفت با بیل گیتس که در آن زمان مایکروسافت را اداره می کرد ارتباط برقرار کند.
حاشیه هایی از نجات اپل
روی کاغذ ، این حرکت چند نکته را بیان می کرد.
به عنوان بخشی از این معامله ، اپل موافقت می کند که شکایت خود را علیه مایکروسافت که شامل فراخواندن مایکروسافت برای استفاده از ظاهر و سیستم عامل Mac برای ویندوز (در میان سایر اختراعات ثبت شده) است ، لغو کند.
قسمت دوم این معامله به این معنی بود که Microsoft Internet Explorer به مرورگر پیش فرض رایانه های مک تبدیل شود.
گیتس در کنفرانس Macworld Boston 2007 گفت : “در واقع ، موارد جدیدی وجود داشته است که ما توانسته ایم در Mac انجام دهیم و این یک تجارت عالی برای ما بوده است.”
با این حال ، بیل گیتس می توانست استیو جابز را به راحتی پشت در بگذارد و ادامه دهد.
جابز حتی با وجود تمام این پرونده های قضایی در جریان ،گفت که اپل آنقدر دوام نخواهد داشت که بتواند آن ها را دنبال کند زیرا تا آن زمان ورشکسته می شوند. حتی جابز اعتراف کرد که اپل “می بازد” و برای زنده ماندن ، او باید از ذهنیت رقابتی خود خارج شود.
جابز گفت : اپل در یک مشکل جدی است و این مورد کاملا واضح است که اگر در یک رقابت مقابل مایکروسافت ، نتیجه صفر به چند به نفع اپل برای برد باشد ، مایکروسافت باید ببازد و همچنان اپل در حال باختن باقی می ماند.
بنابراین این سوال پابرجاست ، چرا گیتس این کار را انجام داد؟
گیتس همیشه یک نقطه ضعف برای اپل داشت.
در بیوگرافی والتر آیزاکسون در مورد استیو جابز ، نقل قولی از جابز ذکر شده است که نقطه ضعف همیشگی گیتس ، اپل است.
جابز گفت: بیل همیشه یک حس برای اپل داشت. ما او را وارد تجارت نرم افزارهای کاربردی کردیم. اولین برنامه های مایکروسافت “اکسل” و “ورد” برای مک بودند و اکنون یکی از با ارزش ترین حوزه های محصولات مایکروسافت می باشد.
گیتس به جای اینکه به اپل اجازه دهد خونریزی کند تا بمیرد ، تصمیم گرفت از این فرصت برای کار با یک رقیب استفاده کند. این نه تنها موقعیت شرکت خودش را برای آینده تقویت کرد بلکه نشان داد که مایکروسافت با کمک به یک رقیب، انحصاری نبوده است (وزارت دادگستری در آن زمان به همین دلیل به دنبال مایکروسافت بود).
حتی با وجود رقابت طولانی مدت ، هر دو به تحسین متقابل از هم اعتراف کردند حتی اگر در مراحل اولیه ، تلخی وجود داشته است.
از آن زمان به بعد اپل به یک شخصیت بزرگ تبدیل شده است
بعد از نجات اپل ، همه ما می دانیم که این موارد به تاریخ پیوسته است ، زیرا اپل امروزه یکی از بزرگترین شرکت های فناوری در جهان است.
در آن زمان در سال 1997 ، مایکروسافت بسیار بزرگتر از اپل بود و از قضا ، سال ها بعد ، اپل این مسئله را تغییر داد (در دوره مدیریت بالمر در مایکروسافت).
امروز ، هر دو شرکت نزدیک به یکدیگر ایستاده اند ، اپل در بازار 1.64 تریلیون دلار و مایکروسافت با 1.54 تریلیون دلار در اختیار دارند. (تا 28 ژوئیه 2020)